آنچه از
آيات و روايات استفاده ميشود اين است كه انقلاب حضرت بقيه الله انقلاب دفعي است
نه انقلاب تدريجي. در روايات ميخوانيم كه فرمودهاند كار مهدي در يك شب تمام ميشود1].
در بعضي از روايات فرمودهاند در شش روز، به اين معني كه غلبه در يك شب و تسلط در
شش روز.
كلمۀ
ارث كه در آيات مربوط به مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف به كار رفته، قاعدتاً
بايد نكتهاي را در برداشته باشد:
وَ نُرِيْدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَي
الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ اَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمْ
الْوَارِثينَ[2].
وَ لَقَدْ كَتَبْنَا فِي
الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذَّكْرِ اَنَّ الْأرْضَ يَرِثُهَا عِبادِيَ
الصَّالِحُونَ[3].
اِنَّ الْاَرْضَ لِلّهِ
يُورِثُها مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ[4].
وَ اَوْرَثْنَا الْقَومَ
الّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا الَّتِي
بارَكْنَا فِيها[5].
در اين
چهار آيه كه مربوط به حضرت بقيه الله است، كلمۀ ارث به كار رفته است و شايد نكتۀ
آن اين است كه چنانچه انتقال ارث دفعي و بدون تحمل مشقت است، تسلط شيعه بر جهان به
رهبري حضرت بقيه الله نيز چنين است. نكته ديگر يكه در اين آيات است و بايد فراموش
نشود اين است كه تسلط مهدي روحي فداه بر اين جهان به خواست خدا است؛ چنانچه در
آيات ديگري نيز به او تذكر داده شده است و چيزي كه به خواست خدا باشد، واقع خواهد
شد.
از اين
آيات نيز استفاده ميكنيم، كه كيفيت تسلط او بر اين جهان خرق عادت است و به مشيت
الهي، به سنت جاريهاي كه پروردگار آن را قرار داده، واقع ميشود.
مسلم
است كه اين انقلاب دفعي، زمينه لازم دارد و زمينه و اقتضاي آن به دست مردم است،
مربوط به مردم است و اين مردمند كه بايد لياقت و استعداد اين انقلاب را داشته
باشند. از نظر روايات، اين استعداد به دليل ظلم ظالمان در مردم پيدا خواهد شد.
وقتي استثمارگرها بيحرمتي به انسان را به انتها برسانند و دنيا از ظلم آنان آكنده
شود، حال تنفر از ظالم و استعداد پذيرفتن عدالت مطلقه در مردم پيدا خواهد شد. آن
هنگام است كه مادۀ مستعدۀ قابل انفجار است. همان وقت است كه عدالت مطلقه، سرتاسر
جهان را فرا خواهد گرفت.
روايات
فراواني كه بيشتر از سيصد روايت است، به اين نكته اشاره دارد. روايات ميگويند:
وقتي ظلم سرتاسر جهان را گرفت، حضرت بقيه الله خواهد آمد و سراسر جهان را انبوه از
عدالت خواهد كرد: بِهِ يَمْلَأ ُ اللهُ الْاَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً
بَعْدً مَا مُلِئَتُ ظُلْماً وَ جَوْراً.
اين
روايات ميگويد:
آب كم جو تشنگي آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست
نكتهاي
كه بايد تذكر داد، اين است كه اين روايات درصدد بيان ايت نيست كه مردم، ظالم و
متجاوز خواهند شد و چون حضرت بقيه الله آمد، مردم عادل و غير متجاوز خواهند شد. به
عبارت علمي اين روايات، قضيۀ حقيقه نيست؛ بلكه به نحو قضيه طبيعيه است. اين روايات
ميگويد: وقتي مردم از ظلم دولتمردان سرخوردند، وقتي دولتها و ابرقدرتها، ظلم را
به انتها رسانيدند، حالت سرخوردگي از ظلم و استعداد قبول عدالت مطلقه در مردم پيدا
ميشود. آن وقت است كه امام زمان ميآيد و دولت حق، دولت عدالت، دولت فضيلت بر
مردم حكمفرما ميشود و آنان با خواست خود، با تمايل شديد آن را ميپذيرند.
اين
زمينه و اقتضاء است كه شرط اساسي براي يك انقلاب جهاني است. همه انبياء براي اين
انقلاب آمدند و آنچه در توان آنان بود، براي اين انقلاب جهاني انجام دادند. قرآن
ميفرمايد: لَقَدْ اَرْسَلْنَا رُسُلَنْا بِالْبَيِّناتِ وَ
اَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَ الْمِيْزَانَ لِيَقُومَ الْناسَ بِالْقِسْطِ
وَ اَنْزَلنَا الْحَديدَ فِيهِ بَأسٌ شَدِيدٌ وَ مَنافِعُ لِلنّاسِ[6]!
«همۀ
انبياء را با معجزات فرستاديم و با آنان، كتاب، قانون، و عدالت بود تا اينكه مردم،
عادل و غير متجاوز شوند. با آنان شمشير نيز بود ـ اسلحه برنده بود تا معاند لجوج
را كه پذيرش حق در آنها نيست، سر جاي خود بنشانند، كه در آن سختي شديد است، منافع
فراوان براي مردم در برخواهد داشت.
ولي چون
در مردم زمينۀ كمال براي يك انقلاب جهاني نبود، نتوانستند آن انقلاب را به ثمر
برسانند، اين انقلاب جهاني سنت پروردگار عالم است و بايد واقع شود.
هُوَ الَّدي اَرْسَلَ رَسُولَهُ
بِالْهُديَ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدّينِ كُلِّهِ وَ لَوْكَرِهَ
الْمُشْرِكُونَ[7].
«همو
است كسي كه فرستاده است رسول خدا را با قرآن، كه موجب هدايت جامعۀ بشريت است ـ با
ديني حق كه ـ پابرجا است و زايل شدني نيست ـ براي اينكه جهاني شود ـ بر همۀ دينها،
مرامها غلبه كند و اين چنين خواهد شد، ولو غير موحدين نخواهند ـ توطئه كنند،
بايستند، مبارزه كنند. موقعي كه اين زمينه و اقتضاء پيدا شد، مهدي روحي فداه ميآيد
و به يك شب بر جهان غلبه ميكند.
مطلبي
كه بايد توجه كنيم، كيفيت غلبه است. از روايات بهره ميگيريم كه اين غلبه به واسطۀ
دو چيز است:
اين
مركب چيست و چگونه ميشود از كهكشانها گذشت؟ اين سرعت كه از سرعت برق بالاتر است،
چگونه انجام ميگيرد؟! نميدانيم ولي آن مقدار كه ميدانيم، اين است كه آصف بن
برخيا مقدار كمي از علم قرآن را دارا بوده، قطرهاي در مقابل دريا، و از نظر قرآن
توانسته به يك چشم بر هم زدن كه از سرعت برق بيشتر است، تخت بلقيس را از يمن به
شام آورد8].
آن كسي
كه همۀ علم قرآن را دارا است، ميتواند به يك چشم به هم زدن، جهان را سير كند؛ از
جهان بگذرد؛ به آسمانهاي هفتگانه برسد، و سرانجام در يك شب بر جهان مسلط شود.
پي نوشت
ها:
[1].
اميرالمؤمنين (ع) از رسول خدا (ص): اَلْمَهِدْيُ مِنّا اَهْلَ الْبَيْتِ يُصْلِحُ
اللهُ اَمْرَهُ في لَيْلَةٍ (بحار ج 52 ص 281).
[2].
قصص، آيه 5.
[3].
انبياء، آيه 105.
[4].
اعراف، قسمتي از آيۀ 128.
[5].
اعراف، قسمتي از آيۀ 137.
[6]. حديد، قسمتي از آيه 25.
[7]. صف آيه 9.
[8].
قَال الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِن الْكِتابِ اَنَا آتيكَ بِهِ قَبْلَ اَنْ
يَرْتَدَّ اِليْكَ طَرْفُكَ؛ فَلَمّارَ آهُ مُسْتِقّراً عِنْدَهُ سورۀ نمل / 40.